امام احمد بن حنبل رحمه الله

 

        .        
      

 

 

 

امام احمد بن حنبل رحمه الله

 

.نام و نسب:

احمد بن محمد بن حنبل شیبانی المروزی رحمه الله ، لقبش ((عزالدین ))و کنیه اش ابو عبدالله ، می باشد ، جون از قبیله شیبان بود ، به او شیبانی گفته می شد، نسبش در ((نزار)) با رسول الله صلی الله علیه وصلم بهم می پیوندد .

ولا دت:

هنوز امام احمدبن حنبل رحمه الله در شکم مادر بود که مادرش از ((مرو)) هجرت نمود و به بغداد رفت، همانجا در ماه ربیع الاول سال 164 ه ق ، چشم به جهان گشود بیش از دو یا سه سال از غمرش نگذ شته بود که از سایه پدر محروم گشت، و پرورش وی ، به عهده مادرش صفیه دختر میمونه بنت عبدالملک شیبانی قرار گرفت.

اوصاف :

امام احمد بن حنبل رحمه الله دارای قدی میانه مایل به بلندی و چهرهای زیبا و گندم گون بود، عموما لباس بسیار سفید پوشیده و بر سر عمامه می بست ، کم اشتها و کم خوراک و شخصی متواضع و بی کبر بود، دارای صبر و عزم متین و اراده راسخ و در تصمیم خود پا بر جا بود.

تحصیل علم:

امام احمد رحمه الله در کوچکی قران مجید را حفظ نمود و در مجلس درس امام ابو یوسف رحمه الله شرکت کرد چون به 16  سالگی رسید به تحصیل علم حدیث پرداخت و نخستین استاد حدیث اش هم امام ابو یوسف رحمه الله بود و از کتب امام محمد رحمه الله نیز استفاده نمود، و مدت چهار سال در بغداد از امام هیثم بن بشیر بن ابو حازم واسطی کسب فیض نمود، سپس جهت کسب علم ، به کوفه، بصره، مکه، مدینه،یمن، شام و غیره مسافرت نمود و یکی از شاگردان خاص امام شافعی رحمه الله نیز بود.

اساتذه:

امام احمد بن حنبل رحمه الله از استادان زیادی کسب فیض نمود و معروفترین انها عبارتند از : ابو یوسف ف امام وکیع ، یحیی بنابی زائده، هیثم بن بشیر بن ابو حازم، یحیی بن سعید سفیان بن عیینه و غیره رحمهم الله.

وی به علت تنگدستی نتوانست به ((ری )) مسافرت نموده و از عالم جید انجا ((جریر بن(( عبدالحمید ))کسب علم نماید، امام چنان تهیدست بود که شبها بجای متکی، خشتی زیر سر میگذاشت ف بخاطر شوق و علاقه فوق العاده

که جهت تحصیل علم داشت تا چهل سالگی نکاح ننمود.

تدریس:هنگامیکه امام احمد بن حنبل رحمه الله به چهل سالگی رسید، تدریس را اغاز نمود و چون در فن حدیث مهارت تامه داشت ، مردم از هر طرف هجوم اورده و بر درسش شرکت می کردند حلقه درس وی توام با ارامش و وقار بود، وی از مزاج وشوخی اجتناب می ورزید و به دیگران هم اجازه مزاح و شوخی نمی داد و اهل مزاح هم در حضور وی از مزاح و شوخی ، خودداری می نمودند .

شاگردان:

امام احمد رحمه الله شاگردان زیادی داشتند، برخی از شا گردان مشهورش عبارتند از :امام بخاری ، امام مسلم، ابو داوود، ابوذرعه، مطین، عبدالله بن احمد وغیره رحمهم الله.

زهد وتقوی:

امام احمد رحمه الله نمونه زهد و تقوی و علم و عمل بود، هیچ وقت هدایا و تحف سلاطین را نم پذیرفت.

محمد بن موسی رحمه الله می فر ماید :شخصی بنام حسن بن عبدالعزیز مبلغ یکصد هزار دینار بطور ارث برد،

همه را برداشته و خدمت امام احمد بن حنبل رحمه الله اورد و گفت، این مبلغ را برای خود بپذیرد ، وی در پاسخ فرمود:من نیازی ندارم انچه نزد من موجود است برایم کافی می باشد.

بر اثر شدت احتیاتی که داشت نان گندم بغداد را نمی خورد بلکه به اندازه خود از موصل گندم طلب می نمود و

می فرمود:زمین بغداد را حضرت عمر فاروق رضی الله غنه در میان غازیان وقف فرموده بودو زمین برای چه چیزی وقف شده، استعمال ان بر خلافش نا جائز است.

یکدفعه پسرش صالح مدت یک سال قاضی اصفهان شد و او قائم اللیل و صائم النهار و مانند پدرش بسیار متقی و پرهیزگار بود، و درش شب و روز برای خدمت به مردم باز بود یک مرتبه جهت پختن نان نیاز به خمیر داشتند و از منزل پسرش کمی خمیر گرفته و نان پختند ، چون نان خدمتش اورده شد، فرمود این نان چطور مهیا شد؟در پاسخ گفتند خمیرش از منزل صالح پسر شماو اردش از منزل خود شماست، فرمود: او مدت یک سال قاضی بوده  لذا نانی که با خمیر او پخته شده از گلوی من فرو نخواهد رفت و از خوردن ان نان خودداری نمود،گفتند :پس این نانها را چکار کنیم ، فرمود : اگر سائلی امد به او بدهید ، البته توضیح دهید که ارد از منزل احمد بن حنبل و خمیر از منزل پسرش صالح است، اما مدت چهل روز هیچ سائلی به ان منزل نرفت و نانها همه خراب شدند؛سپس  در دریای دجله انداخته شدند، چون امام احمد رحمه الله اطلاع یافت از خوردن ماهی دجله هم خودداری نمود که شاید ان ماهی ، همین نانها را خورده باشد، بهر حال نمونه ای از زهد و تقوی بود.

مسله خلق قران و امام احمد بن حنبل رحمه الله:

امام احمد بن حنبل رحمه الله مانند ائمه و رهبران دینی دیگر ، در مقابل زور گویی حکام ایستادگی نشان داده و از خود دفاع می نمود، در زمان مامون خلیفه عباسی ، معتزله در اوج قدرت خود بودند و از جمله عقائد شان که عنوان می کردند یکی این بود که قران مخلوق است و هر کس با این عقیده مخالفت می نمود مورد تهدید و ازار قرار می گرفت و حکومت وقت هم در اینمورد با انها کمال همکاری می نمود ، که بر اثر ان سر انجام توانستند بسیاری از علمای وقت را تسلیم یا سکوت در اینمورد وادار نمایند، اما امام احمد بن حنبل تسلیم زور نشده و در عقیده خود که قران مجید  کلام الله از صفات باریتعالی است و صفات خدا، مانند خودش قدیم و ازلی است ثابت قدم باقی ماند ، که بر اثر ان به شکنجه های گوناگون مواجه گردید و بعلت ان، سر انجام دستگیر شده و دست بسته پیش مامون فرستاده شد، اما هنوز ابن حنبل رحمه الله در راه بود که مامون در گذشت .

ماموران قبل از وفات برادرش معتصم که بعنوان خلیفه نامزد شده بود توصیه نمود تا راه او را در مورد عقیده داشتن به مخلوق بودن قران ادامه دهد، و سرانجام امام احمد بن حنبل رحمه الله بر اثر اینکه می فرمود: قران مخلوق نیست به زندان رفت.

روزی معتصم ، ابن حنبل رحمه الله را احضار نمود و از او خواست تا از این عقیده خود باز اید،اما وی نپذیرفت ،سر انجام دستور داد که او را هشتاد ضربه شلاق زده و بسیار شکنجه دادند سپس او را مجددا راهی زندان ساخت، چون  پس از مدتی معصر یقین کرد که وی با شکنجه شاقه و زندان ، از عقیده خود باز نمی اید ف او را ازاد نمود ، امام احمد رحمه الله پس از ازادی بر اثر شکنجه ها و اسیبی که در زندان دیده بود در منزل بستری شد، چون کمی بهبود یافت در جلسه تدریس حضور یافت.

پس از(( معتصم )) واثق به خلافت رسید او هم راه گذشتگان را در مورد عقیده به خلق قران ادامه داد ، اما با

 امام احمد کاری نداشت فقط او را از معاشرت با مردم باز می داشت که این هم یکنوع، شکنجه روحی بود.

بعد از ((واثق))متوکل به خلافت گماشته شد او کوشید تا این فتنه پایان یابد و به خاطر دلجویی او مبلغ  هنگفتی در اختیارش گذاشت که او  نپذیرفت  سر انجام جهت پذیرفت سر انجام جهت پذیرفتن مقداری او را مجبور ساخت که  امام احمد بن حنبل رحمه الله می گفتند  متوکل هیچگونه اعتنایی نمی کرد.

تصانیف:

امام احمد رحمه الله تصانیف زیادی دارند که  برخی از احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم و مشهور ترین کتاب ایشان همین می باشد کتاب الزهد، کتاب الصلوه ، المناسک الکبیر،المناسک الصغیر،التاریخ،الناسخ و المنسوخ،کتاب العمل کتاب التفسیر،کتاب المسائل،کتاب الفضائل،کتاب المناسک،کتاب الایمان وغیره.

همسر واولاد:

امام احمد بن حنبل رحمه الله بعد از اینکه چهل بهار از عمرش گذشته بودازدواج نمود نخستین همسرش عباسه بنت الفضل می باشد از او پسری بنام صالح متولد شد بعد از وفات او ،با ((ریحانه)) عقد بست و از او پسری بنام ((عبدالله)) چشم به جهان گشود و کینه ابو عبدالله او به همین مناسبت است، چون  این همسرش هم رحلت کرد کنیزی خریده و او را به همسری بر گزید و از او   اول دختری بنام ((زینب)) بعدا" یک دو قلو بنام حسن و حسین متولد شده و وفات کردند سر انجام سه پسر دیگر بنامهای:حسن،محمد و سعید از او به دنیا آمدند.

وفات:

هنگامیکه امام احمد بن حنبل رحمه الله به بیماری مرگ مبتلا شد، هر چند از درد به خود می پیچید اما اه و ناله نمی کرد و در اینمورد از صبر و تحمل کار کی گرفت و ایشان در هیچ حالی نماز را ترک نمی فرمودند.

بیماری ایشان از اول ماه ربیع الاول اغاز گردید و روز جمعه دوازدهم ربیع الاول سال   ه ق .رحلت نمودف قبل از اینکه چشم از جهان فرو بندد ، فرمود: من سه تار مو از رسول الله صلی الله علیه وصلم خود،  دارم دو تار از انها را در دو چشم وسومی را بالای زبانم بگذارید وی در تمام عمر فقط یک دفعه نتوانسته بود به سوگندش وفا کند بدین خاطر دستور داد که برایش خرما خریده و اوردند ، فورا انها را غوض کفاره سوگندش به فقراء و مساکین بخشید.

وی قبل از اینکه زندگی دنیا را ترک گوید وصیتی نمود که متنش به شرح ذیل بود:

بنام خداوند بخشنده مهربان : این وصیتی است از احمد بن حنبل رحمه الله که شهادت می دهد به اینکه خدایی نیست جز پروردگار یکتا و بی شریک ، همانا حضرت محمد صلی الله علیه وصلم بنده و فرستاده اوست او را همراه با دین حق جهت راهنمایی فرستاده است ، تا دین خدا بر تمام ادیان دیگر غلبه دهد اگر چه این عمل برای مشرکان ناگوار باشد.

 و به خانوادهو نزدیکانش به ویژه کسانیکه از وی می پزیرند وصیت می کند، به اینکه خدا را همراه با عبادت کنندگان عبادت کنند و همراه با ستایش کنندگان بستایند، و مسلمانان را هم در این مورد وادار نمایند و اعلام می دارم به اینکه خدا را به عنوان پروردگار و اسلام را به عنوان دین و پیامبر صلی الله علیه و سلم  را به عنوان پیامبر پذیرفته ام .

سفارش دیگرم این است که تقریبا مبلغ پنجاه دینار از عبدالله بن معروف در بوران بدهکارم،و ادعای وی در این مورد درست است که انشاالله از ذخیره ای کهدر منزل موجود است  پرداخت خواهد شد ابو یوسف و پسران  احمد،صالح و عبدالله شاهد این وصیت نامه بودند.

و جنازه اش به سر پرستی ابوبکر،احمد بن محمد الحاج المروزی غسل داده شد،بعد از نماز جمعه جمعیت کثیری که آمارشان خیلی زیاد بود بر جنازه وی در بغذاد ((باب حرب)) بخاک سپرده شد.انا لله و انا الیه راجعون .